ترنم ترنم ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

آروم جون مامان و بابا: ترنم

شرح تصویری روزهای پایانی ماه هفتم

  سلام عزیز دل مامان لطفا ادامه مطلب  تلاش برای دیدن خودت تو آینه دکور   نتیجه تنها غدا خوردن ترنم و تیپ اسپرت اینجا تازه سرتو از داخل سبد بیرون آوردی ترنم شلیل خور میشود خوابای خوب ببینی ملوسک جونم اینم امروز ظهر تو آشپزخونه  پا ورقی:هفته آخر ار ماه خرداد سال 91 برابر با روزهای آخرین از ماه هفتم از سال اول زندگی ترنم جون ...
30 خرداد 1391

اندر احوالات ترنم در نیمه دوم خرداد 91

سلام ملوسک خانوم لطفا بیا ادامه مطلب چون حرفام زیاده سلام ملوسکم این روزا خیلی شیطون بلا شدی و نمیشه یه لحظه تنهات گذاشت .اینم شرح کارات: مدل خوابیدنت :بیشتر به پهلو میخوابی طوری که پاهاتو تو شکمت جمع میکنی و دستاتم به صورت کشیده به جلو-بعضی وقتام رو یه دستت میخوابی عسلک(اذیت نمیشی مامان)و همچنان مچاله به سمت شکم.موقع هایی هم که به پشت میخوابی دستات رو به بالا هستن.به هر حال میری گوشه ترین قسمت جای خوابت و به بالش میچسبی و میخوابی.من و بابا هر دومون اینجوری میخوابیم. مدل شیر خوردنت :دیگه میتونی تو هر مدل و حالتی شیر بخوری.خودت نوک سینه رو با دستات میگیری  و میذاری تو دهنت. اما در حالت عادی که معمولا خوابیده بهت شیر میدم پا...
30 خرداد 1391

تشکر از مامان ماهان جون

سلام عزیز دل مامان اومدم یه سری عکس برات بذارم که مامان ماهان نفسی عزیز برات درست کرده. دستت درد نکنه خاله جونی .شرمنده از اینکه دیر گذاشتمشون منو میبخشی   دوست خوبم مرسی که منو با این سایت آشنا کردی(ساخت درست کردن عکسای خوشل)منم چند تا درست کردم که بعدا میذارم.بازم ممنونم از لطفت ...
26 خرداد 1391

احوال ترنم + علائم آبله مرغان در نوزادان و کودکان

  با تشکر از همه خاله جونیا که بهم سر زدن و جویای احوالم بودن سلام قند عسلم بابایی امروز ساعت 10 امتحان داره.خدا کنه بتونه یه نمره عالی بگیره. با این اوصاف دیروز که باید بابا سر درسش بود حدودای 8 شب رفتیم دکتر .خدارو شکر دکتر گفت آبله نیست و حساسیته.چند روزی هم هست که گلاب به روت اسهال سبز بیرون میری.البته فقط یه بار در روز اجابت مزاج داری دو بار دیگش شماره 1 .پشت سرتم همش داغ میشه.نمیدونم شایدم یه مروارید تو راه داری برات  این داروها رو نوشت : پماد تریامسینولون استوناید 0.1 % هر 12 ساعت سوسپانسیون فورازولیدون هر 8 ساعت ا ق س شربت لوراتادین هر 12 ساعت 1/2 ق قدت:71:5  وزنت :8 کیلو   &n...
23 خرداد 1391

عکس های مهمونی دیشب

اینم دوستای ترنم جونی.بچه های دوستایی بابایی یا به عبارتی عموها.عموها با بابا هم دانشگاهی بودن که خوب من و یکی دیگه از زن عموها هم هم دانشگاهیشون بودیم اما بعدش با هم آشنا شدیم و شروع به رفت و آمد کردیم. از راست به چپ: نگار(2 ماه و .......) تیام (9 ماه و ........) آیلا اسرا (11 ماه و .....) آیسل ترنم خودم (6 ماه و دقیقا 3 هفته تمام)   اینم آقا شایان که به موقع به عکس دسته جمعی نرسید و موقع خداحافظی ازش گرفتم اینم صبح دیروز هدیه عمه جون و مامان بزرگ برا ترنم جونی(هنوز مارکش روشه آخه گفتیم اگه اندارش نبود بریم تعویض که نیازی نشد)دستتون درد نکنه     ...
22 خرداد 1391

هفته سوم از خرداد 91 به روایت تصویر

سلام جیگر بلای مامان طبق قولم اینم عکسات دختر ژیمناست مامان اینم تابی که برات گرفتم هفته پیش با دامنی که خاله گرفته.میتونی بدون کمک بایستی نهایتا 1 تا 1:30 دقیقه  اینجا پیتزا ساندویچی حسینی تبریز واقع در باغمیشه.مهمون عموجون ایم. همراهان:مامان بزرگ و بابابزرگ.من و بابایی و شما عسلک.(این بلیزتم جدیده)   علاقه وافری به این سبد داری! دستاتو همچین میکوبیدی رو میز قربون دستات.درد میگیرن ها مامان   اینجام عسلکم اومده تو آشپزخونه پیش مامان با رعایت نکات ایمنی و بستن کمربند دخترم میخواد موهاشو شونه کنه اینم برگه ای که از مرکز بهداشت دادن پی نوشت:هفته 3 از ماه 7 از زندگی ترنم. راستی...
21 خرداد 1391

اندر احوالات ترنم در نیمه اول خرداد 91

سلام عسلکم خوبی؟ فکر کن دیروز عصر یه عالمه برات نوشته بدم که پیش از ارسال برق رفت و تموم زحماتم به هدر رفت.تازه با یه مشقتی تایپیده بودم که نگو.شما بغلم بودی و دائم یه دستت رو میز دنبال موس یا کیبورد بود اون یکی دستتم که به سیم لب تاب که یا تابش میدادی یا تو دهن مبارک بود.بگذریم عزیزترینم از اول خرداد که مصادف با شروع 7 ماهگیته کلمه "بابا" رو تلفظ میکنی.اوایل سریع تلفظش میکردی و زیاد واضح نبود اما به مرور کشیده تر و با صدای بلندتر و مکررا به کار میبریش.نمیدونی بابا چه حالی میشه وقتی میگی "بابا".کم مونده پرواز کنه.البته هنوز نمیدونی "بابا "باباست و فقط میگی ولی بابا هم دست بردار نیست و با هر بار بابا گفتنت میگه {جانم}میگه انقدر تکرار...
19 خرداد 1391

واکسن 6 ماهگی

سلام قند عسلم امروز وقت واکسن 6 ماهگیت بود.با رقیه خانوم و فائقه و انیسا جون رفتیم.طبق معمول همیشه اول قد و وزن و دورسر بعدشم نوبت قسمت جگر گداز ماجرا که واکسنه و دل مامانی رو خون میکنه. حدودای 12 ظهر واکسنتو زدی.هر 4 ساعت  که میشه 10-2 و 6 بهت استامینوفن میدم تا 2 روز.خدا کنه تب نکنی عشقم که مامان می میره . طبق معمول قبلش شاد و شنگول بودی و شیطنت میکردی و دلبری اما با فرو رفتن سوزن تو اون رون های تپلی خوشگلت(ماشالله بهشون)جیغ و گریه ای راه انداختی به مدت حدود 2-3 دیقه ای که جیگرم کباب شد. خدایا چی میشد این درد رو عزیزترینم نمیکشید؟اگه چاره ای بود مامان با تمام وجود حاضر بود.ولی حیف که نیست.فقط دلم به این خوشه که این در...
16 خرداد 1391

اولین روز پدر با ترنم

                      میلاد با سعادت امام علی(ع) و روز پدر                     بر تمامی همسران و پدران ایران زمین مبارک. پدرم : هزاران بار بوسه بر دستان ات به پاس قدردانی از زحمات بی دریغ ات.   "دل نوشته های مامان ترنم"   بابا جونم کاشکی الان پیشت بودم کلی دلم برات تنگیده.تو بغل میگرفتمت و از عطر تنت لذت میبردم. بین خودمون باشه بعضی وقتا با تمام وجود از اینکه ازتون دور شدم و اومدم تو غربت پشیمون میشم...
15 خرداد 1391